بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

خلاقیتهای 9 ماهگی

1392/7/9 14:37
نویسنده : شبنم
753 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم کلی شیطون شده تقریبا تو حالت نشسته یا خوابیده دیگه نمیشه پیداش کرد یا در حال 4 دست وپا رفتنه یا هر چیز مرتفعی که میبینه میگیره و بلند میشه یه جورایی عاشق ایستادنه.تقریبا کاربرد بعضی چیزهارو یاد گرفته مثلا میدونه شونه مال ارایش مو و چندروز پیش کلی موهای بابایی برس کشید اونم اروم و بدون فشار انگاری سالها آرایشگر بوده بچم.

شدیدا به من وابسته شده و تا از جلوی چشمش دور میشم جیغش میره هوا......همش درحال گاز گرفتن منه چون پنجمین دندونش هم دراومده کلی لثش میخاره دور دهنش پراز دونه شده که فکر میکنم مال اسید آب دهانشه.کلی هم لاغر شده جوجوم.

بای بای کردنو یاد گرفته و واسه مامانجونش کلی نانای میکنه.(قرطی)

 

یه اتفاق بد:

چندروز پیش یه اتفاق خیلی بد افتاد براش و وقتی که من برای جند ثانیه ازش دور شده بودم میز عسلی گرفت و ایستاد یهویی صدای گرومپ اومد به سرعت خودمو رسوندم بهش و دیدم میزو رو خودش برگردونده و شیشه به اون سنگینی روی پاش افتاده خودشم سیاه و کبود شده از ترس و گریه تا 10 دقیقه فقط گریه میکرد به زحمت ارومش کردم و انقدر پاشو ماساژ دادم تا خوابید خداروشکر پاش نشکست یا رو سرش نیفتاد میز..........الهی بمیرم برات وقتی یادم میافته حالم بد میشه جوحوم وقتی بیدار شد عین گربه های لنگ شل شل یه پاشو بالا نگه میداشت و 4 دست و پا میرفت یه خط کبودم روی پاش افتاد و منم تا آخر عمرم خودمو نمیبخشم که ازش دور شده حالا دیگه تمام مدت نشستم و نگاش میکنم ......خدایا لطفا مراقب پسرم باش

 

اینم عشق خوردنی من :(که نیازی به پختن نداشت همینجوری خام خام روزی 100 بار میخورمش)

 

 

پ.ن:یک مامان خلاق(میخوام روی بابایی کم کنم.......)

(خونه مامانجون 1 روز قبل از فوت بابایی مرتضی)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)