بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

خاله آزاذه

1391/8/19 23:30
نویسنده : شبنم
115 بازدید
اشتراک گذاری

نینی گولو امروز کلی بهم خوش گذشت....آخه بعد از مدتها با خاله آزاده رفته بودیم بیرون.خاله آزاده دختردایی منه خواهر خاله فاطمه که چند وقت پیش عروسیش بود.آزاده جون خواهر دوست و هم بازی دوران کوچولوییهای منه آخه همسنیم پسملم....من که عاشقشم مهربونترین پاکترین و بهترین فرشته رو زمینه.

 

بذار از امروز برات بگم که چیکارا کردیم:خاله آزی زحمت کشیدو اومد دنبالم و با همدیگه رفتیم آرایشگاه که موهامونو کوتاه کنیم تا من خودمو واسه اومدن تو خوشگل کنم.....خلاصه منم بعد ۱۰ سال که همیشه موهام بلند بود کوتاهشون کردم و کلی قیافم عوض شد خاله آزاده که خیلی ازم تعریف کرد و خوشش اومده بود.بعدشم رفتیم قنادی شیرینی بخریم که طبق معمول تصمیمگیری بین اون همه چیزهای خوشمزه سخت بود تا آخرش تصمیم گرفتیم تیرامیسو بخوریم آقای قنادم یه شیرینی خوشمزه بهمون مجانی داد (که برای شما بود)اینم روزی تو بود مامانی فکر کنم دلت خواسته بود...نه؟

بعدشم اومدیم خونه و خاله آزاده اتاقتو دیدو کلی ذوق کردو عین همیشه که مهربونانه و از ته دلش از همه چیز تعریف میکنه از وسایلت تعریف کردو کلی عکس از منو بابایی انداخت.چندتا عکسم با آزی انداختیمو کلی خندیدیم.خلاصه امروز بعد از مدتها که روز هیجان انگیزی نداشتم کلی خوب بودو متفاوت....فکر کنم تو هم کلی خوشحال بودی چون انقدر تکون میخوردی که من ترسیده بودم حتی خاله آزی تکوناتو از روی لباس میدید و یکبار تا دستش رو دلم گذاشت تکون خوردی و کلی خوشش اومد.

پسملم برای خاله آزی دعا کن که به همه آرزوهاش برسه چون بهترین خاله دنیاست........باشه؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)