خلاقیتهای 5 ماهگی
٥ ماهگیت تموم شد و تو نیم سال از اولین سال زندگیتو گذروندی.تو این ماه نشستن بدون کمک تجربه کردی.غلتیدن عین فرفره که شده کار هرروزت و من از زیر مبل و میز پیدات میکنم و سینه خیز رفتن شروع کردی البته تو متراز کوتاه خودتو میکشی جلو و دقیقا عین کرم وول میخوری باسنتو میبری بالا صورتتو رو زمین فشار میدی و ٣٠ سانت میری جلو البته من این حرکتتو دوست ندارم چون صورتت قرمز میشه و دردت میگیره.کلی آواز میخونی و وقتی میخوای بوق بزنی با صدای بلند از خودت صدا درمیاری.راستی کلی ددری شدی و ساعت ٥/٦ بعدازظهر که میشه شروع میکنی به غر زدن و تا توی کریر میذارمت اروم میگیری و ذوق میکنی و منم با کالسکه میبرمت بیرون و یکم میچرخیم.خلاصه که کلی بامزه شدی و خوردنی.
از غذا خوردنت بگم که شده روزی ١ پرس به اندازه ١٠ تا قاشق کوچولو سرلاک و پیفو کردنت که وحشتناک شده هر ٣ روز یکبار پیف میکنی اما در حد انفجار تا زیر گردنت پس میده و حموم لازم میشی و منم دست تنهایی به سختی میشورمت.
نمیذاری بتایپم پسرم الان داری غر میزنی و ١ بند میگی عمممممممممممه .
تولد شایلین دختر دوست بابایی
خونه خاله میترا:
در حال گردش پایین برجمون:
خونه دایی احمد:
خونه خاله سمیرا و عمو رضا و پسرشون آقا خرسی: