آقاجون
بلاخره آقاجون بعداز 1 ماه از سفر مکه برگشتند منو شما به دلیل دیروقت بودن و الودگی محیط فرودگاه به استقبال آقاجون نرفتیم و تو خونه منتظرش شدیم.آقاجون 5/30 صبح سه شنبه 7 ابان رسیدن خونه و تو هم انگار شصتت خبردار شده بود دقیقا همون موقع از خواب بیدار شدی منم سپردمت به یکی از خاله ها و پله هارو 2تا یکی کردمو خودمو به بابام رسوندم............آخیشششششششششششش خداروشکر که به سلامت برگشتی باباجونم(البته یه کوچولو سرما خورده بودو سرفه میکرد)چقدر دلم برات تنگ شده بود بهترین بابای دنیا.
و اینم اولین صحنه مواجه شدن شما با حاج داود:
آقاجون سوغاتیهای منو بده میخوام برم بخوابم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی