بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

آقاجون

1392/8/11 0:22
نویسنده : شبنم
179 بازدید
اشتراک گذاری

بلاخره آقاجون بعداز 1 ماه از سفر مکه برگشتند منو شما به دلیل دیروقت بودن و الودگی محیط فرودگاه به استقبال آقاجون نرفتیم و تو خونه منتظرش شدیم.آقاجون 5/30 صبح سه شنبه 7 ابان رسیدن خونه و تو هم انگار شصتت خبردار شده بود دقیقا همون موقع از خواب بیدار شدی منم سپردمت به یکی از خاله ها و پله هارو 2تا یکی کردمو خودمو به بابام رسوندم............آخیشششششششششششش خداروشکر که به سلامت برگشتی باباجونم(البته یه کوچولو سرما خورده بودو سرفه میکرد)چقدر دلم برات تنگ شده بود بهترین بابای دنیا.

و اینم اولین صحنه مواجه شدن شما با حاج داود:

 

آقاجون سوغاتیهای منو بده میخوام برم بخوابم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مريم( مامان الينا)
14 آبان 92 11:06
چشمتون روشن....خدا رو شكر كه به سلامت برگشتن...حجشون قبول باشه انشالله


مرسی مریم جونم....اره خداروشکر.حج مامان شماهم قبول باشه گلم
خاله آزي
16 آبان 92 11:22
نازنين خاله