واکسن 18 ماهگی
مامانی قشنگم اخرین واکسنشم تو این ماه زدو در نهایت تعجب خداروشکر نه تب کرد نه پاش گرفت نه نق زد اینها چیزایی بود که دکتر گفته بودو مطمئن بود بارادم اینجوری میشه اما پسرم انقدر آقاست که عین تمام این 1 سالو نیم گذشته هیچ اذیتی برای ما نداشته امااااااااااااااااااااااااااااا داستان واکسن زدنش خیلی دردناکه ،متاسفانه پسرکم از عمو دکتر میترسه و به خاطر واکسنهایی که تا حالا زده یا معاینه ای که شده تا پاشو میذاره تو اتاق دکتر رنگ و روش میپره و تا میذاریمش روی تخت انقدر گریه های رقت آمیزی میکنه که دل آدم براش کباب میشه این دفعه هم تا دکترو دید میخواست فرار کنه و با اینکه دکتر کلی نوازشش کرد موقع معاینه چیزایی زیر زبونو تند تند میگفت که شبیه فحش بود تا نق نق،منم از حالت گفتنشو نگاش خندم میگرفت نمیدونستم به مدل فحش دادنش بخندم یا برای گریه هاش غصه بخورم.ولی خداروشکر این آخرین واکسنم تموم شد و انشالله دیگه هیچ وقت پروسه آمپول خوردنو تجربه نکنی.
اینم از واکنشهات:
رنگ و روی پریده
توروخدای مجید میشه فرار کنیم مامان.....
1ساعت بعداز واکسن(خوشحال و خندان)