بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

واکسن 18 ماهگی

1393/4/21 0:45
نویسنده : شبنم
343 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی قشنگم اخرین واکسنشم تو این ماه زدو در نهایت تعجب خداروشکر نه تب کرد نه پاش گرفت نه نق زد اینها چیزایی بود که دکتر گفته بودو مطمئن بود بارادم اینجوری میشه اما پسرم انقدر آقاست که عین تمام این 1 سالو نیم گذشته هیچ اذیتی برای ما نداشته امااااااااااااااااااااااااااااا داستان واکسن زدنش خیلی دردناکه ،متاسفانه پسرکم از عمو دکتر میترسه و به خاطر واکسنهایی که تا حالا زده یا معاینه ای که شده تا پاشو میذاره تو اتاق دکتر رنگ و روش میپره و تا میذاریمش روی تخت انقدر گریه های رقت آمیزی  میکنه که دل آدم براش کباب میشه این دفعه هم تا دکترو دید میخواست فرار کنه و با اینکه دکتر کلی نوازشش کرد موقع معاینه چیزایی زیر زبونو تند تند میگفت که شبیه فحش بود تا نق نق،منم از حالت گفتنشو نگاش خندم میگرفت نمیدونستم به مدل فحش دادنش بخندم یا برای گریه هاش غصه بخورم.ولی خداروشکر این آخرین واکسنم تموم شد و انشالله دیگه هیچ وقت پروسه آمپول خوردنو تجربه نکنی.

اینم از واکنشهات:

 رنگ و روی پریده

 

 

توروخدای مجید میشه فرار کنیم مامان.....

 

 

1ساعت بعداز واکسن(خوشحال و خندان)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان عاشق
21 تیر 93 0:55
ماشاالله خدا حفظش کنه خيلي پسره نازيه
خاله آزي
21 تیر 93 12:22
عززززيزم