بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

خلاقیتهای 16 ماهگی

1393/2/9 0:04
نویسنده : شبنم
152 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم 16 ماهگی تو پراز دلبری های تو از ما گذشت انقدر قشنگ خودتو برامون لوس میکنی و عشوه میای که دل منو بابایی برات غش میره ،خیلی بامزه شدی و بداخلاقیهای 1 ماه پیشت خداروشکر تموم شدند و دوباره شدی پسمل شیرین و خوش اخلاق من......تا بچه های کوچولورو میبینی میری بغلشون میکنی و تندو تند بوسشون میکنی (البته بیشتر دختر خانمهارو.............ای شیطون)کلی کارهای بامزه میکنی و اشپزخونه منو کردی قلمرو خودت و من برای پیدا کردن وسایلم باید کلی بگردم:یه روز روغنو میذاری تو یخچال یه روز جای قاشقهارو با ادویه ها عوض میکنی یه روز دیگه هم قابلمه هارو با بشقابها جا به جا میکنی تا میبینی دارم آشپزی میکنم میای بغلمو تا یه هم با ملاقه به غذا نزنی ول کن نیستی(البته با کمک من...)شدیدا به من وابسته ای و نمیتونم از پیشت تکون بخورم از خواب که پامیشی عین روال این 1سال ونیم اگه پیشت نباشم گریه میکنی و غیر ممکه که من بدون تو حتی تا 2 متر اونورتر برم یه جورایی برام سخته پسرم ،کاشکی زودتر بزرگ بشی و این وابستگیت کم بشه....آخه دلم لک زده که یه 5 دقیقه فقط برای خودم باشم.گناه داره مامانیییییییییییییییییی.مگه نه؟

از خرابکاریات بگم که شگفتانگیزند آقا پسر:لباسشویی و ضرب بابایی و سطل آشغال شده صندوق گنجت و هرچیزی که گیرت بیادو توش قایم میکنی و منو روزها دربدر پیدا کردن اونها.یکی از بزرگترین خرابکاریهات قایم کردن 5 تا ظرف ادویه تو لباسشویی بودو من بیخبر کلی لباس ریختم توشو روشن کردم و بعد چند دقیقه صدای تلق تولوقی بود که بلند شد و وقتی نگاه کردم دیدم که یه عالمه ادویه تو لباسها دارن میچرخندو اون لحظه قیافه منو تو دیدن داشت.....

یه کار جدید دیگه هم که یاد گرفتی اینه که وقتی یه کار اشتباه میکنی و م ن میگم وایییییی تودستتو میذاری رو لپت و ادای ادمهای بهت زده رو درمیاری و میگی نوچ نوچ نوچ......

دیگه جونم برات بگه که تو این ماه:

تولد 1 سالگی آندیا خانمو رفتیم

 تولد 2 سالگی الینا خانمو رفتیم

کلی هم بهمون خوش گذشت..............

واییییییییییی:

 

 

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)